فکر کن قطره ی آب هستی و میخواهی با گل سرخی دوست شوی چه کار میکنی

اگر من یک قطره آب بودم و می‌خواستم با گل سرخی دوست شوم، کارهای زیر را انجام می‌دادم:

با ظرافت و دقت به گل نزدیک می‌شدم.

گل‌ها موجودات ظریفی هستند و من نمی‌خواستم با فرود ناگهانی به آنها آسیبی برسانم.

خودم را به گل معرفی می‌کردم.

با صدایی ملایم و دوستانه به گل می‌گفتم که من یک قطره آب هستم و دوست دارم با او دوست شوم.

از زیبایی گل تعریف می‌کردم.

به گل می‌گفتم که چقدر رنگ و بوی او را دوست دارم و چقدر خوشحالم که او را دیده‌ام.

از گل می‌پرسیدم که آیا می‌توانم به او کمک کنم.

از گل می‌پرسیدم که آیا تشنه است یا به چیز دیگری احتیاج دارد.

برای گل شعر می‌خواندم یا آواز می‌خواندم.

با این کار به گل نشان می‌دادم که چقدر برای او ارزش قائلم و چقدر دوست دارم با او وقت بگذرانم.

با گل بازی می‌کردم.

با گل قایم موشک بازی می‌کردم یا با او داستان می‌گفتم.

به گل گوش می‌دادم.

به حرف‌های گل با دقت گوش می‌دادم و به او نشان می‌دادم که برای او و احساساتش ارزش قائلم.

از گل مراقبت می‌کردم.

در مواقعی که گل تشنه بود، به او آب می‌دادم و در مواقعی که هوا سرد بود، از او در برابر سرما محافظت می‌کردم.

با انجام این کارها، امیدوار بودم که بتوانم با گل سرخ دوست شوم و یک رابطه دوستانه و صمیمی با او برقرار کنم.

در اینجا چند نمونه از جملاتی که می‌توانم به گل بگویم:

سلام گل زیبا! من یک قطره آب هستم و دوست دارم با تو دوست شوم.

چه رنگ و بوی قشنگی داری! من عاشق رنگ و بوی تو هستم.

تشنه هستی؟ می‌توانم به تو آب بدهم.

می‌خواهی برایت شعر بخوانم یا آواز بخوانم؟

دوست داری با هم بازی کنیم؟

برای من از خودت بگو.

من اینجا هستم تا از تو مراقبت کنم.

با انجام این کارها، می‌توانم به گل سرخ نشان دهم که دوست واقعی او هستم و به او اهمیت می‌دهم.