بازنویسی حکایت ۳۴ نگارش نهم

بازنویسی حکایت ۳۴ نگارش نهم متن حکایت صفحه ۳۴ نگارش نهم مفهوم حکایت صفحه ۳۴ کلاس نهم را از سایت نکس دریافت کنید.

بازنویسی حکایت صفحه 34 نگارش نهم

حکایت: دزدی پیراهنی را دزدید وآن را به پسرش داد که به بازار ببرد و بفروشد . پسر پیراهن را به بازار برد ؛ اما آن را از او دزدیدند. وقتی به خانه برگشت پدرش پرسید . پیراهن را چند فروختی ؟ پسر گفت به همان قیمتی که شما خریده بودید!

ساده نویسی: روزی شخصی که کارش دزدی بود پیراهنی را دزدید و آن را به پسرش داد تا ببرد در بازار بفروشد. پسر به بازار رفت و دزد دیگری پیراهن را از ربود وقتی به خانه برگشت پدرش پرسید پیراهن را به چه قیمتی فروختی؟ پسرش گفت به همان قیمتی که خودت آن را خریده بودی، هیچ! در واقع منظور پسر این بود هرچیزی که از راه حرام به دست آید ارزشی ندارد به همان صورت که به دست آمده از دست میرود.