شرح حال یا خاطره یکی از کسانی را که در راه دفاع از میهن فداکاری کردهاند بنویسید

شرح حال یا خاطره یکی از کسانی را که در راه دفاع از میهن فداکاری کردهاند بنویسید را از سایت نکس دریافت کنید.

شهید صیاد شیرازی

بعد از اینکه در عملیات طریق‌القدس که به اهداف خود رسیدیم، آن زمان در سمت فرماندهی نیروی زمینی ارتش بودم. دشمن در چزابه با ریختن آتش بسیار سنگین شبانه‌روزی روی نیرو‌های ما که در سه خط پشت سر هم مستقر شده بودند، تلفات سنگینی به ما وارد کرد و هدفش این بود که نیرو‌های ما را در آنجا از هم بپاشد و مجددا برای باز پس‌گیری بخشی که ما آزاد کرده بودیم پیشروی کرده و آنجا‌ها را دوباره متصرف شود.

برای رهایی از این بن‏‌بست، شب قرار گذاشتیم که یک جلسه فوق‏‌العاده بین ارتش و سپاه یعنی قرارگاه خودمان در سوسنگرد داشته باشیم. یکی از این ساختمان‌هایی را که سالم‌تر بود، انتخاب کرده و مستقر شدیم. بیش از سه، چهار ساعت بحث ادامه پیدا کرد، ولی هیچ نتیجه مثبتی از بحث‌ها گرفته نشد

طلبه جوانی بود به نام شهید مصطفی ردّانی‏‌پور و ایشان در محور چزابه مسئولیت داشت. چهره خیلی مخلصی بود که بعد‌ها هم از فرماندهان لشکر امام حسین (ع) شد. ایشان که در جلسه شرکت داشت، گفت: برادرها، شما حرفهای خود را زدید، بحث‏ کردید، دیگر فکر نمی‏‌کنم چیز جدیدی داشته باشید، اگر موافق باشید به یک دعای توسل بنشینیم.

همه قلبا برای این کار آمادگی داشتیم، چون واقعا درمانده شده بودیم و دعای توسل هم همیشه برای همین شرایط است که واقعا انسان از همه جا می ‏بُرَد و در می‌یابد باز هم همان خداست که باید او را یاری کند، باز هم همان کسانی که در نزد خدا آبرویی و عزتی دارند مثل ائمه اطهار (ع) هستند که باید دست ما را بگیرند. جای شما خالی، چراغ‌ها خاموش شد، خود شهید ردّانی‌پور شروع کرد به دعا خواندن؛ آن اتفاق آن شب حال همه‌ ما را عوض کرد.