اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره به زبان ساده
اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره به زبان ساده را از سایت نکس دریافت کنید.
داستان "اعرابی را دیدم در حلقه جوهریان بصره" که از حکایات زیبای سعدی در "گلستان"، باب سوم در فضیلت قناعت، آمده است، به شرح زیر به زبان ساده بازنویسی شده است:
یک روز، یک مرد عرب در جمع جواهرفروشان بصره از تجربهای قدیمی در جوانیاش گفت. او تعریف کرد که زمانی در دنباله گنجی بزرگ به بیابانی رفت و در آنجا راهش را گم کرد. بعد از چند روز، آب و غذایش تمام شد و احساس مرگ کرد.
در این حالت، کیسهای پیدا کرد و فکر کرد داخلش گندم بریان است و خوشحال شد که میتواند زنده بماند. اما وقتی کیسه را باز کرد، دید پر از مروارید است. این موقعیت به او درس بزرگی داد: در شرایط سخت، ارزشمندترین چیزها نمیتوانند نیاز اصلی انسان، مثل آب و غذا، را برآورده کنند. این حکایت بر فضیلت قناعت و ارزش واقعی نیازها تاکید دارد، نه بر ثروتهای زودگذر.
این داستان نشان میدهد که در شرایط سخت، داشتههای مادی اهمیتی ندارند و تنها نیازهای اساسی مانند آب مهم هستند. قناعت و رضایتمندی از آنچه داریم، درس بزرگی است که این حکایت به ما میآموزد.