در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
شعر کامل در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور از غزلیات حافظ را از سایت نکس دریافت کنید.
غزل شماره 255 حافظ شیرازی
1. یوسفِ گم گشته بازآید به کنعان، غم مخور - کلبهٔ احزان شَوَد روزی گلستان، غم مخور
2. ای دل غمدیده، حالت بِه شود، دل بَد مکن - وین سرِ شوریده باز آید به سامان غم مخور
3. گر بهارِ عمر باشد باز بر تختِ چمن - چتر گل در سر کَشی، ای مرغِ خوشخوان غم مخور
4. دورِ گردون گر دو روزی بر مرادِ ما نرفت - دائماً یکسان نباشد حالِ دوران غم مخور
5. هان مَشو نومید چون واقِف نِهای از سِرِّ غیب - باشد اندر پرده بازیهایِ پنهان غم مخور
6. ای دل اَر سیلِ فنا بنیادِ هستی بَر کَنَد - چون تو را نوح است کشتیبان، ز طوفان غم مخور
7. در بیابان گر به شوقِ کعبه خواهی زد قدم - سرزنشها گر کُنَد خارِ مُغیلان غم مخور
8. گرچه منزل بس خطرناک است و مقصد بس بعید - هیچ راهی نیست، کـآن را نیست پایان، غم مخور
9. حال ما در فِرقت جانان و اِبرامِ رقیب - جمله میداند خدایِ حالْگردان غم مخور