داستان ضرب المثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته

داستان ضرب المثل عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته را از سایت نکس دریافت کنید.

در زمان‌های قدیم، در شهر کوچکی مردی عاقل و دانشمند زندگی می‌کرد. او به خاطر هوش و ذکاوت خود در بین مردم شهر بسیار مورد احترام بود.

روزی، مرد عاقل در حال عبور از کوچه‌ای بود که ناگهان متوجه پیرزنی شد که در حال حمل بار سنگینی از هیزم بود. پیرزن از شدت خستگی به شدت نفس نفس می‌زد و به نظر می‌رسید که به کمک نیاز دارد.

مرد عاقل با دیدن این صحنه، دلش به حال پیرزن سوخت و تصمیم گرفت به او کمک کند. او به پیرزن نزدیک شد و گفت: «مادر جان، اجازه بده من این بار سنگین را برای شما حمل کنم.»

پیرزن که از این پیشنهاد مرد عاقل خوشحال شده بود، با تشکر از او، بار هیزم را به دوش او گذاشت. مرد عاقل بار را به دوش گرفت و به راه افتاد.

در همین حین، مرد عاقل دیوار بلندی را در کنار کوچه دید که به نظر می‌رسید ترک‌های زیادی دارد و در حال ریزش است. او با خود فکر کرد که برای استراحت چند لحظه‌ای در کنار این دیوار بایستد و بعد به راه خود ادامه دهد.

اما ناگهان، اتفاقی غیرمنتظره رخ داد. دیوار که به شدت سست و ناتوان بود، فرو ریخت و مرد عاقل را زیر آوار خود دفن کرد.

پیرزن که شاهد این صحنه بود، به شدت وحشت زده شد و با گریه و زاری فریاد می‌زد: «ای وای! چه غلطی کردم که بارم را به دوش این مرد عاقل گذاشتم! اگر او به جای تکیه به این دیوار شکسته، به راه خود ادامه می‌داد، هرگز این اتفاق برایش نمی‌افتاد!»

خبر مرگ مرد عاقل در تمام شهر پیچید و مردم از شنیدن این خبر بسیار غمگین شدند. آنها می‌دانستند که مرد عاقلی که جان خود را از دست داده بود، فردی باهوش و دانا بود و هرگز کار اشتباهی انجام نمی‌داد.

اما این اتفاق درس عبرتی برای همه مردم شهر شد. آنها فهمیدند که حتی عاقل‌ترین افراد نیز گاه اشتباهاتی را مرتکب می‌شوند، به خصوص زمانی که به چیزهایی تکیه می‌کنند که سست و ناپایدار هستند.

از آن پس، مردم شهر ضرب المثل «عاقل نکند تکیه به دیوار شکسته» را به کار می‌بردند تا به یکدیگر یادآوری کنند که قبل از انجام هر کاری، باید به عواقب آن خوب فکر کنند و از تکیه به چیزهای سست و ناپایدار خودداری کنند.

نکاتی از این داستان:

اهمیت تفکر و تعقل: این داستان به ما می‌آموزد که قبل از انجام هر کاری، باید با عقل و خرد خود به آن فکر کنیم و تمام جوانب امر را بسنجیم.

عدم غفلت و بی‌توجهی: این داستان به ما هشدار می‌دهد که نباید نسبت به عواقب اعمال خود بی‌توجه باشیم و با غفلت و بدون تفکر کارهایی را انجام دهیم که بعداً پشیمانی به بار می‌آورند.

انتخاب‌های درست: این داستان به ما یادآوری می‌کند که در زندگی همیشه باید انتخاب‌های درست انجام دهیم و از تکیه به چیزهایی که سست و ناپایدار هستند خودداری کنیم.

امیدوارم این داستان برای شما آموزنده و مفید بوده باشد.