داستان ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند
داستان ضرب المثل آفتاب پشت ابر نمی ماند را از سایت نکس دریافت کنید.
داستان ضرب المثل ««آفتاب پشت ابر نمی ماند»»
در زمانهای قدیم، در روستایی نه چندان دور، مردی به نام «احمد» زندگی میکرد. احمد کشاورزی زحمتکش و درستکار بود که با همسر و دو فرزندش در یک خانه کوچک زندگی میکرد.
احمد هر روز صبح زود از خواب بیدار میشد و به مزرعه خود میرفت تا به کار و تلاش بپردازد. او با وجود سختیها و مشکلات، هرگز از تلاش دست نمیکشید و همیشه امیدوار بود که روزی ثمره زحماتش را ببیند.
در آن روستا، مردی ثروتمند و ظالم به نام «هاشم» زندگی میکرد. هاشم زمینهای زیادی داشت و از مردم روستا ظلم و ستم میکرد. او با زور و زر، زمینهای مردم را تصاحب میکرد و به آنها ظلم میکرد.
روزی هاشم به مزرعه احمد رفت و با لحنی طلبکارانه به او گفت: «احمد، این زمینها حق من است. باید آنها را به من بفروشی.»
احمد که از این درخواست ظالمانه هاشم عصبانی شده بود، با قاطعیت پاسخ داد: «هرگز! من این زمینها را با زحمت و تلاش به دست آوردهام و هرگز آنها را به تو نمیفروشم.»
هاشم که از پاسخ احمد خشمگین شده بود، او را تهدید کرد و گفت: «صبر کن ببینم چه بلایی بر سرت میآورم!»
از آن روز به بعد، هاشم به دنبال راهی برای اذیت و آزار احمد بود. او سعی میکرد با حیلهگری و نیرنگ، زمینهای احمد را از او بگیرد، اما احمد هر بار با هوشیاری و شجاعت، نقشههای او را نقش بر آب میکرد.
مردم روستا که شاهد ظلم هاشم به احمد بودند، از او حمایت میکردند و به او امید میدادند. آنها میگفتند: «آفتاب پشت ابر نمیماند، روزی ظلم هاشم آشکار میشود و حق به حقدار میرسد.»
سالها گذشت و سرانجام روزی فرا رسید که ظلم هاشم به مردم روستا آشکار شد. مردم با اتحاد و همبستگی علیه او قیام کردند و او را از روستا بیرون راندند.
احمد که از این اتفاق بسیار خوشحال بود، به مردم روستا گفت: «از صبر و شکیبایی شما سپاسگزارم. شما ثابت کردید که آفتاب پشت ابر نمیماند و ظلم هیچگاه پایدار نیست.»
از آن روز به بعد، ضرب المثل «آفتاب پشت ابر نمیماند» در زبان مردم روستا رواج پیدا کرد و به یادگار ظلم هاشم و پیروزی احمد بر او ماند.
نکات:
این داستان تخیلی است و هدف از آن بیان مفهوم ضرب المثل «آفتاب پشت ابر نمیماند» است.
این ضرب المثل به ما میآموزد که ظلم و ستم هیچگاه پایدار نیست و روزی حق به حقدار میرسد.
همچنین این ضرب المثل به ما یادآوری میکند که باید در برابر ظلم و ستم سکوت نکنیم و با شجاعت از حق خود دفاع کنیم.