معنی شعر یکی قطره باران ز ابری چکید
معنی شعر یکی قطره باران ز ابری چکید را از سایت نکس دریافت کنید.
قطره باران بدان سبب گران بها و مروارید شد که فروتنی کرد و چون خویشتن را نیست انگاشت عزت یافت. ای کاش فرا بگیریم
قطره قبل از این که به زمین برسد پیش خودش فکر می کرد من آبم همه جا را شاداب می کنم حیات می بخشم وقتی آمد دریا و اقیانوس را دید خجالت زده دنبال جایی گشت خودش را پنهان کند که درون صدفی جای گرفت. صدف او را جانانه در کنار خودش پرورش داد. بخت و اقبال کار او را به جایی رسانید که آن قطره حقیر، به یک مروارید شاهوار معروف تبدیل شد. سروری و بزرگی را از آن جا بدست آورد که خودش را دست کم گرفت. در خانه نیستی را زد تا به هستی رسید.