از یک پروانه بپرس چگونه زندگی می کند
از یک پروانه بپرس چگونه زندگی می کند را از سایت نکس دریافت کنید.
من، یک پروانه، یک زندگی شگفتانگیز دارم!
من از یک تخم کوچک شروع کردم، روی برگ یک گل زیبا متولد شدم. دنیای من در ابتدا فقط همان برگ و نور خورشید بود که از میان برگها عبور میکرد. کم کم بزرگتر شدم و حس کنجکاوی من را به سمت اطرافم کشاند.
به زودی متوجه شدم که میتوانم حرکت کنم. با شش پای کوچکم روی برگها میخزیدم و دنیای اطرافم را کشف میکردم. از قطرات شبنم نوشیدم و از شهد گلها لذت بردم.
اما من فقط یک کرم کوچک نبودم. میدانستم که قرار است به چیز دیگری تبدیل شوم. غریزه به من میگفت که منتظر بمانم و صبور باشم.
روزها تبدیل به هفتهها شدند و من احساس کردم که بدنم در حال تغییر است. دیگر نمیتوانستم مثل قبل حرکت کنم و یک پیله ابریشمی دور خودم تنیدم. درون پیله، تاریکی مطلق بود. من نمیدانستم چه اتفاقی در حال رخ دادن است، اما میدانستم که این بخشی از سفرم است. ساکت و بیحرکت منتظر ماندم تا زمان مناسب فرا برسد.
یک روز، احساس کردم که بدنم در حال شکستن است. با تمام قدرتم تلاش کردم و ناگهان از پیله بیرون آمدم. بالهایم هنوز خیس و چروکیده بودند، اما میتوانستم حس کنم که قوی هستند. کمی صبر کردم تا بالهایم خشک شوند و بعد برای اولین بار بال زدم.
آه، چه حسی بود! بالا و پایین در هوا پرواز میکردم، دنیای اطرافم را از منظری کاملاً جدید میدیدم. گلهای رنگارنگ، درختان بلند، و آسمان آبی بیکران، همه چیز شگفتانگیز بود. از آن روز به بعد، زندگی من پر از ماجراجویی بوده است. از گلی به گل دیگر پرواز میکنم، شهد مینوشم و گرده افشانی میکنم. من به زیبایی طبیعت کمک میکنم و نقش مهمی در چرخه زندگی گیاهان دارم.
من یک پروانه هستم و به زندگی شگفتانگیز خودم افتخار میکنم.