انشا در مورد شاخه هایش روی زمین گسترده شده است
انشا در مورد شاخه هایش روی زمین گسترده شده است را از سایت نکس دریافت کنید.
درخت تناوری در حیاط خانه پدربزرگم خودنمایی میکرد. ریشههای ستبرش در اعماق خاک فرو رفته بود و تنهی قطورش مانند ستونی استوار، سایهسار بزرگی را بر زمین پهن میکرد. شاخههای تنومندش به مانند بازوهای گشوده، به آسمان میرسیدند و برگهای سبز و انبوهش، تابلو نقاشی بینظیری را خلق کرده بودند.
نسلهای متعددی از زیر سایهی این درخت خاطرات خود را رقم زده بودند. پدربزرگم میگفت که این درخت در زمان تولد پدرش نیز وجود داشته و شاهد رویدادهای بسیاری در این خانواده بوده است.
در فصل بهار، شکوفههای سفید و معطر درخت، عطر دلانگیزی را در فضا میپراکندند و زنبورها و پروانهها را به سوی خود جلب میکردند. در تابستان، سایهی خنک درخت، پناهگاهی امن در برابر گرمای سوزان خورشید بود. در پاییز، برگهای درخت به رنگهای زرد، نارنجی و قرمز در میآمدند و منظرهای چشمنواز را به وجود میآوردند. و در زمستان، شاخههای عریان درخت، گویی در انتظار بهار و رویش دوباره بودند.
این درخت تناور، فقط یک درخت معمولی نبود، بلکه عضوی از خانوادهی ما به حساب میآمد. ما از آن مراقبت میکردیم و در ازای آن، سایه، میوه و زیبایی را به ما هدیه میداد.
درخت تناور، نمادی از استقامت، پویایی و بخشندگی بود. درسهای زیادی را از آن میآموختیم. یاد میگرفتیم که چگونه در برابر سختیها ریشههای خود را در اعماق خاک فرو ببریم، چگونه در برابر طوفانها استوار بایستیم و چگونه ثمرات خود را با دیگران به اشتراک بگذاریم.
امیدوارم این درخت تناور، سالهای سال سایهی خود را بر سر ما بگستراند و شاهد خاطرات و رویدادهای جدید در این خانواده باشد.