انشا درباره فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تراست

انشا درباره فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره

ضرب المثل «فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره» حکایتی پندآموز از عواقب فضولی و دخالت در امور دیگران است. این ضرب المثل به ما می‌آموزد که کنجکاوی بیش از حد و سرک کشیدن در زندگی دیگران می‌تواند دردسرهای زیادی به همراه داشته باشد و حتی ما را به جهنم، نمادی از عذاب و پشیمانی، بکشاند.

در زمان‌های قدیم، مردی فضول و کنجکاو در روستایی زندگی می‌کرد. او همیشه در حال پرس و جو از زندگی مردم بود و هیچ رازی برایش پنهان نمی‌ماند.

روزی، فرشته‌های مرگ به سراغ این مرد فضول آمدند و او را با خود به جهنم بردند. مرد که از دیدن جهنم وحشت زده شده بود، شروع به التماس و خواهش برای رهایی کرد. فرشته‌ها از او پرسیدند: «چه چیزی می‌توانیم برای تو انجام دهیم؟»

مرد فضول با همان کنجکاوی همیشگی خود، پرسید: «هیزم جهنم از کجاست؟»

فرشته‌ها که از این سوال عجیب و غریب او تعجب کرده بودند، پاسخ دادند: «هیزم جهنم از درختان جهنم است.»

مرد فضول با لحنی بی‌خیال گفت: «پس چه نگرانی وجود دارد؟ درختان که همیشه هستند و هیزم جهنم هم تمام نمی‌شود!»

فرشته‌ها که از این طرز تفکر مرد فضول عصبانی شده بودند، او را به اعماق جهنم فرستادند و گفتند: «تا ابد در این آتش بسوزی و بفهمی که فضولی چه عذابی به همراه دارد!»

این ضرب المثل به ما می‌آموزد که:

فضولی و دخالت در امور دیگران می‌تواند عواقب ناگواری به همراه داشته باشد.

کنجکاوی بیش از حد می‌تواند ما را به دردسر بیندازد و حتی جانمان را به خطر بیندازد.

باید به حریم خصوصی دیگران احترام بگذاریم و در زندگی آنها سرک نکشیم.

به جای فضولی در امور دیگران، باید به فکر حل مشکلات خودمان باشیم.

ضرب المثل «فضول را بردند جهنم گفت هیزمش تره» یادآور این نکته است که فضولی و دخالت در امور دیگران نه تنها فایده‌ای ندارد، بلکه می‌تواند ضررهای زیادی به همراه داشته باشد.