جمله سازی با کلمه سرانجام

۱. سرانجام، به هدفِ خود رسید.

۲. سرانجام، رازِ خود را برملا کرد.

۳. سرانجام، به اشتباهِ خود پی برد.

۴. سرانجام، تصمیمِ خود را گرفت.

۵. سرانجام، به او ایمان آوردم.

۶. سرانجام، به او اعتماد کردم.

۷. سرانجام، او را بخشیدم.

۸. سرانجام، به او کمک کردم.

۹. سرانجام، به او دروغ گفتم.

۱۰. سرانجام، او را ترک کردم.

سرانجام، گویی گره ای است که باز می شود.

سرانجام، گویی دریچه ای است که به سویِ دنیایِ آینده، گشوده می شود.

سرانجام، گویی نوری است که در تاریکیِ ناامیدی، راه را روشن می کند.

سرانجام، گویی دستی است که به سویِ یاری، دراز می شود.

سرانجام، گویی پرده ای است که از جلویِ حقیقت، کنار زده می شود.

«سرانجام، کار عشق، به سرانجام رسید / وزین رهگذر، بس خونِ دل، بر زمین آمد.» (حافظ)

`کار نیکو، سرانجام نیکو دارد.

«سرانجام» به معنیِ «نتیجه یِ نهاییِ یک کار یا رویداد» است.

«سرانجام» می تواند مثبت یا منفی باشد.

«سرانجام» می تواند قابلِ پیش بینی یا غیرقابلِ پیش بینی باشد.

امیدوارم این جملات مفید باشند.

سرانجام، به آرزویِ خود رسیدم.

سرانجام، او را از دست دادم.

سرانجام، به او دروغ گفتم.

سرانجام، به او ایمان نیاوردم.

سرانجام، به او کمک خواهم کرد.

امیدوارم این جملات، تنوعِ لحنِ موردِ نظرِ شما را نیز به نمایش گذاشته باشند.

سرانجام، با تلاشِ زیاد، به هدفِ خود رسید.

سرانجام، جنگ به پایان رسید.

سرانجام، تصمیمِ خود را گرفتم و به آن عمل کردم.

سرانجام، ما از هم جدا شدیم.

سرانجام، او به آرامش رسید.