جمله سازی با سماط

سماط در لغت به معنی سفره، خوان، غذا و مهمانی است.

۱. بوی نان تازه از سماط صبحانه به مشام می‌رسید.

۲. مهمانان دور سماط شام جمع شدند و از غذای لذیذ لذت بردند.

۳. شکر نعمت سماط پربرکت الهی را به جای می‌آوریم.

۴. کودکان یتیم در گرمخانه، منتظر غذای ظهر در سماط خیریه بودند.

۵. سادگی و صفا در سماط افطار روستاییان موج می‌زد.

۶. در آن روزگار قحطی، سماط بسیاری از مردم خالی بود.

۷. مادر سفره را پهن کرد و سماط صبحانه را با نان و پنیر و چای آراست.

۸. عطر زعفران و هل از سماط نذری به مشام می‌رسید.

۹. دعای شکرگزاری قبل از تناول غذا، برکت سماط را افزون می‌کند.

۱۰. در آن شب سرد زمستانی، سماط گرم و صمیمی خانواده، غم را از دل‌ها زدود.

۱۱. سماط پربرکت ایرانی، مملو از غذاهای متنوع و خوشمزه است.

۱۲. احترام به نان و نمک، نشانه قدرشناسی از نعمت سماط است.

۱۳. با وجود مشکلات اقتصادی، سماط هیچ خانه‌ای خالی نماند.

۱۴. سماط افطار در ماه رمضان، نمادی از همدلی و بخشش است.

۱۵. در فرهنگ ایرانی، سماط و سفره، جایگاه والایی دارد.

۱۶. نظم و آراستگی سماط، نشان دهنده سلیقه صاحبخانه است.

۱۷. کودکان یتیم در آسایشگاه، با اشتیاق منتظر غذای ظهر در سماط بودند.

۱۸. در آن روزگار سخت، سماط بسیاری از خانواده‌ها با نان و پنیر و سبزیجات ساده آراسته می‌شد.

۱۹. شکر نعمت سماط پربرکت الهی، واجب است.

۲۰. در سفره‌های ایرانی، تنوع غذاها و رنگ‌ها، زیبایی سماط را دوچندان می‌کند.

۲۱. بوی غذاهای خوشمزه از سماط نذری، رهگذران را به خود جذب می‌کرد.

۲۲. در آن شب یلدا، سماط پر از انار و هندوانه و آجیل، زینت‌بخش خانه بود.

۲۳. سماط صبحانه در هتل، با تنوع و کیفیت عالی، مورد رضایت مهمانان بود.

۲۴. با وجود کمبود امکانات، سماط نیازمندان در آن منطقه محروم، خالی نماند.

۲۵. کمک به همنوع و اطعام نیازمندان، برکت سماط را افزون می‌کند.