متن شعر امام رضا صابر خراسانی

متن شعر امام رضا صابر خراسانی را از سایت نکس دریافت کنید.

●در حریم قدسی‌‌ات بال مناجاتی بده ○گنبدت دل می‌‌برد، وقت ملاقاتی بده ●دست‌هایم خالی از پیش است، سوغاتی بده ○من، فقیرم، تکه‌نانی بهر خیراتی بده ●از کنار تو گدا با دست خالی رد نشد ○نیست عاقل هر کسی دیوانه مشهد نشد ●از دم گرمت مسیحا صاحب دم می‌شود ○بی‌ تو باشم حضرت خورشید، سردم می‌‌شود ●نان برای خوردن و بردن فراهم می‌شود ○من زیادی‌ام فقط؟ از سفره‌ات کم می‌‌شود؟

●ما لبِ تشنه، لب ِدریایمان پیش شماست ○هرکجا باشیم هم یک پایمان پیش شماست ●این حرم را چشم‌های تار می‌خواهد چه‌کار؟ ○پنجره فولاد تو بیمار می‌خواهد چه‌کار؟ ●دل به تو بسته طنابِ دار می‌خواهد چه‌کار؟ ○خب جوابش را بده اصرار می‌خواهد چه‌کار؟ ●پنجره فولاد تو بیمار را آورده است ○تو جوابش را بده، دکتر جوابش کرده است ●من که زائر بوده‌ام یک مرتبه در این حرم ○وقت مرگ و در فشار قبر و روز محشرم ●تو خودت گفتی که منت می‌گذاری بر سرم ○قول دادی ور نه نام مادرت را می‌‌برم

●سوختم در عشق تو خورشید، خاموشم نکن ○مرگ من در وقت تنهایی فراموشم نکن ●بر خلاف دست، چشمم پُرتر از این حرف‌‌هاست ○آب سقا‌خانه‌ات تب‌‌بُرتر از این حرف‌هاست ●این گرفتارت ‌شدن‌ها حُرتر از این حرف‌هاست ○نان بدون عشق تو آجرتر از این حرف‌هاست ●در رواق تو تمامی جهان جا می‌شود ○زودتر از گفتن حاجت گره وا می‌شود ●دوست دارم با شما باشم، اجازه می‌دهی؟ ○تو رئوفی من گدا باشم، اجازه می‌دهی؟ ●شامل لطف رضا باشم، اجازه می‌‌دهی؟ ○با تو یک شب کربلا باشم، اجازه می‌دهی؟

●زائرت هرکس شود، ختم‌به‌خیرش می‌‌کنی ○پاش بیفتد اگر، حر را زهیرش می‌کنی ●راه افتادی و زیر پایت ایران ساختند ○تکه‌ای از خاک ایران را خراسان ساختند ●با وجود تو در این کشور مسلمان ساختند ○تو همان لطفی که در پاسخ به سلمان ساختند ●در نگهداری گل خود را نشان دادیم ما ○تا ابد مدیون زن‌‌های سنابادیم ما