ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی را از سایت نکس دریافت کنید.
متن کامل شعر ملکا ذکر تو گویم از سنایی
ملکا ذکر تو گویم که تو پاکی و خدایی - نروم جز به همان ره که توام راه نمایی
همه درگاه تو جویم همه از فضل تو پویم - همه توحید تو گویم که به توحید سزایی
تو زن و جفت نداری تو خور و خفت نداری - احد بی زن و جفتی ملک کامروایی
نه نیازت به ولادت نه به فرزندت حاجت - تو جلیل الجبروتی تو نصیر الامرایی
تو حکیمی تو عظیمی تو کریمی تو رحیمی - تو نمایندهٔ فضلی تو سزاوار ثنایی
بری از رنج و گدازی بری از درد و نیازی - بری از بیم و امیدی بری از چون و چرایی
بری از خوردن و خفتن بری از شرک و شبیهی - بری از صورت و رنگی بری از عیب و خطایی
نتوان وصف تو گفتن که تو در فهم نگنجی - نتوان شبه تو گفتن که تو در وهم نیایی
نبد این خلق و تو بودی نبود خلق و تو باشی - نه بجنبی نه بگردی نه بکاهی نه فزایی
همه عزی و جلالی همه علمی و یقینی - همه نوری و سروری همه جودی و جزایی
همه غیبی تو بدانی همه عیبی تو بپوشی - همه بیشی تو بکاهی همه کمی تو فزایی
احد لیس کمثله صمد لیس له ضد - لمن الملک تو گویی که مر آن را تو سزایی
لب و دندان سنایی همه توحید تو گوید - مگر از آتش دوزخ بودش روی رهایی