اب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد معنی

معنی متن کامل شعر آب زنید راه را هین که نگار میرسد مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد معنی را از سایت نکس دریافت کنید.

*آب زنید راه را هین که نگار می رسد، مژده دهید باغ را بوی بهار می رسد

*همه راه ها و کوچه ها را با آب و جارو تمیز و پاک کنید زیرا معشوق قرار است به زودی از همین راه به دیدار من بیاید و این خبر خوش را به همه بدهید که بوی بهار می آید.

**راه دهید یار را آن مه ده چهار را کز رخ نوربخش او نور نثار می‌رسد

**راه آمدن یاز را باز کنید که از نور وجود او همه جا روشن می شود.

*چاک شدست آسمان غلغله ایست در جهان عنبر و مشک می‌ دمد سنجق یار می‌رسد

*آسمان از خوشحالی به صدا درآمده است و در جهان بوی خوش مشک می آید و صدای ساز و خوشحالی به گوش می رسد.

**رونق باغ می‌ رسد چشم و چراغ می‌رسد غم به کناره می‌رود مه به کنار می‌ رسد

**باغ سر سبزی و زیبا شده است. غم و خوشحالی از بین رفته و شادی آمده است.

*تیر روانه می‌رود سوی نشانه می‌رود ما چه نشسته‌ایم پس شه ز شکار می‌رسد

*تیر به سوی هدف می خورد و ما نشسته ایم به تماشای این همه زیبایی

**باغ سلام می‌کند سرو قیام می‌کند سبزه پیاده می‌رود غنچه سوار می‌رسد

**از شدت خوشحالی سرو و سبزه و غنچه نیز به تکاپو افتاده اند.

*خلوتیان آسمان تا چه شراب می‌خورند روح خراب و مست شد عقل خمار می‌رسد

*فرشتگان در آسمان نیز از خوشحالی نیز مست شده اند و گویی در حالت خماری هستند.

**چون برسی به کوی ما خامشی است خوی ما زان که ز گفت و گوی ما گرد و غبار می‌رسد

وقتی که نوبت وصل می شود و لذت دیدار نصیبت می شود سکوت پیشه دار و گوشت به گفتار یار باشد.

مولانا